جدول جو
جدول جو

معنی گردن هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

گردن هاکردن
آب آسیاب یا آبدنگ را منحرف کردن، شاخه ها و تاج درخت را قطع
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گرد کردن، جمع و جور کردن، پیرامون زمین و جایی را با دیوار
فرهنگ گویش مازندرانی
قطعه قطعه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جداسازی شلتوک از ساقه، آماده کردن خرمن
فرهنگ گویش مازندرانی
بی مهری، از عوارض غذهای سرد چون دل درد و جمع شدن آب در دهن
فرهنگ گویش مازندرانی
آرد کردن، آسیاب کردن غلات
فرهنگ گویش مازندرانی
پودر کردن، خرد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رد کردن، دور کردن
فرهنگ گویش مازندرانی